![تجسم اعمال](http://farsi.al-shia.org/wp-content/uploads/2014/06/imageuuis.jpg)
اعمال نیک این جهان در روزگار رستاخیز تغییر شکلداده و به صورت نعمتهاى بهشتى درخواهد آمد،چنانکه اعمال به صورت آتش و زنجیرو انواع عذاب نمودار خواهند شد.
مسأله تجسم اعمال از مسایل مربوط به جهان پس از مرگ است. این مسأله، گرچه شاخهاى از کیفر و پاداش اخروى است، ولى در بحث شهود و گواهان قیامت نیز مىتواند راهگشا باشد؛ زیرا هر گاه کردار انسان گناهکار در سراى دیگر تجسم یابد، خود بهترین شاهد و گواه بر جرم بوده و راه هرگونه انکار را بر او مىبندد. به همین دلیل، این بحث را پس از بحثهاى گوناگون قیامت یادآور مىشویم.
مقصود از تجسم اعمال چیست؟
مقصود از «تجسم» یا «تمثل» این است که آنچه انسان در این جهان انجام داده است، در جهان دیگر به صورتى متناسب با آن جهان نمودار گردد. و به عبارت دیگر: پاداشها و کیفرها، نعمتها و نقمتها، شادمانى و سرور، درد و شکنجههاى اخروى، همه و همه همان حقایق اعمال دنیوى انسانها است که در حیات اخروى خود را نشان مىدهند.
و به دیگر سخن: هر کردارى که انسان انجام مىدهد، خواه خوب باشد و خواه بد، یک صورت دنیوى دارد که ما آن را مشاهد مىکنیم، و یک صورت اخروى که هماکنون در دل و نهاد عمل نهفته است، و روز رستاخیز پس از تحولات و تطوراتى که در آن رخ مىدهد، شکل کنونى و دنیوى خود را از دست داده و با واقعیت اخروى خود جلوه مىکند، و موجب لذات و شادمانى، و یا عامل آزار و اندوهى مىگردد.
بنابراین، اعمال نیک این جهان در روزگار رستاخیز تغییر شکل داده و به صورت نعمتهاى بهشتى درخواهد آمد، چنانکه اعمال به صورت آتش و زنجیر و انواع عذاب نمودار خواهند شد.
در کنار بحث «تجسم اعمال» که غالباً ناظر به کردارهاى مربوط به اعضاى انسان است، مسأله دیگرى مطرح مىشود که از آن به تبلور یا تجسم نیتها و ملکات نفسانى تعبیر مىشود، و مقصود این است که صورت حقیقى انسان بستگى به همان نیتها، خصلتها و ملکات نفسانى او دارد، و براین اساس، اگر چه انسانها از نظر صورت ظاهرى یکسانند، ولى از نظر صورت باطنى یعنى خصلتها و ملکات، انواع یا اصناف گوناگونى دارد.
حکیم سبزواری(ره) در اینباره مىگوید:
«انسان به اعتبار اخلاق و ملکاتش یا فرشته است، یا حیوان، یا درنده، و یا شیطان. بنابراین، اگر چه انسان از نظر صورت دنیوى یک نوع بیش نیست، ولى از نظر صورت اخروى چهار نوع خواهد بود؛ زیرا اگر شهوت و غضب بر او غلبه کند و کارهاى او پیوسته از این دو غریزه صادر گردد، صورت اخروى او حیوان و درنده خواهد بود، و اگر اخلاق پسندیده در نفس او رسوخ کرده باشد، به صورتهاى زیباى بهشتى تمثل خواهد یافت.»(۱)
تجسم اعمال در آیات قرآن
تجسم اعمال یک حقیقت قرآنى است که در آیات متعدد نمونههایى از این آیات را یادآور مىشویم:
۱. «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً».(۲)
ـ روزى که هر انسانى هر کار نیکى که انجام داده است، نزد خود حاضر مىیابد، و هر کار بدى را که انجام داده است نیز حاضر و آماده مىیابد، و آرزو مىکند که میان او و آن عمل ناروا فاصله مکانى یا زمانى بسیارى وجود مىداشت (و او آن عمل ناروا را که در دنیا انجام داده است در قیامت مشاهده نمىکرد).(۳)
۲. «إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ…»(۴).
ـ کسانى که به خاطر به دست آوردن مالى اندک، آیات الهى را کتمان مىکنند، چیزى جز آتش در شکم خود جاى نمىدهند.
۳. «إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً».(۵)
ـ آنان که از روى ستم اموال یتیمان را مىخورند، در حقیقت آتش مىخورند، و در آینده وارد دوزخ خواهند شد.
این دو آیه شریفه آشکار بیانگر آن است که آنچه افراد از راه کتمان حقایق الهى و یا از راه ستم بر یتیمان به دست مىآورند، در حقیقت آتش درون خود جاى مىدهند. شکى نیست که صورت ظاهرى و دنیوى اموال یاد شده آتش نیست، بلکه به صورت انواع لذتهاى دنیوى نمایان مىشوند بنابراین، باید بگوییم: اینگونه اموال صورت دیگرى دارد که اکنون از چشم ظاهربین انسان پوشیده است، ولى در سراى دیگر که پردهها بالا مىرود و حقایق پنهان آشکار مىگردد، چنانکه قرآن کریم در جاى دیگر مىفرماید: «یَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» چهره واقعى این اعمال نمایان مىگردد، و آن چیزى جز آتش و عذاب خداوندى نیست.
۴. «یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعى نُورُهُمْ بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ».(۶)
ـ روزى که مردان و زنان با ایمان را مىبینى که نور وجود آنان در پیشاپیش و جانب راست آنان در حرکت است.
آنچه از ظاهر این آیه شریفه استفاده مىشود این است که در قیامت، وجود انسانهاى با ایمان به صورت منبع نورى در مىآید و این نور، پیش رو و اطراف آنان را روشن مىسازد. اکنون باید دید آنان، این نور را از کجا آوردهاند؟ پاسخ این سؤال را مىتوان از گفتار خود آنان به دست آورد؛ زیرا آنگاه که منافقان از آنان درخواست مىکنند که اندکى درنگ نمایند، تا این گروه نیز در پرتو نور آنان حرکت نمایند، به منافقان مىگویند:
«ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالَْتمِسُوا نُوراً».(۷)
ـ به عقب (دنیا) باز گردید و براى خود نور به دست آورید.
یعنى، ما این نور را در دنیا کسب کردهایم، و شما اگر مىتوانید (که نمىتوانید) به دنیا باز گردید، و براى خود تحصیل نور نمایید. اما در اینکه این نور چگونه نور از دنیا نشأت گرفته است؟ دو احتمال وجود دارد:
الف. شخصیت والاى آنان در پرتو اطاعت و عبادت، به صورت کانون ملکات زیبا درآمده و در جهان دیگر به صورت نور تجلى مىکند.
ب. چهره واقعى اعمال صالح و صفات نیک آنان نمایان گردیده و به صورت نور تجسم یافته مىیابد.
۵. قرآن کریم به مستکبرانى که طلاها و نقرهها را از راههاى غیر مشروع به دست آورده و به صورت گنجهایى پنهان ساخته، و از مسیر تولید و مصرف خارج مىسازند، هشدار مىدهد که همین اندوختهها در سراى دیگر سرخ گردیده و بر پیشانى و پشت و پهلوى آنان نهاده مىشود، آنجا که مىفرماید:
«وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِى سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ یَوْمَ یُحْمى عَلَیْها فِى نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ».(۸)
ـ کسانى را که طلا و نقره را مىاندوزند و در راه خدا انفاق نمىکنند به عذاب دردناکى بشارت بده، روزى که آن طلاها و نقرهها در آتش دوزخ سرخ گردیده و بر پیشانى و پهلو و پشت آنان نهاده مىشود، و به آنان گفته مىشود: این همان چیزى است که از قبل براى خودتان اندوختهاید، پس آنچه را انداختهاید، بچشید.
نکته قابل دقت در این آیه آن است که مىفرماید: «هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ»؛ یعنى، این آتش و عذاب همان است که شما براى خود اندوختهاید، و به عبارت دیگر: اینگونه یعنى طلاها و نقرهها در دو نشأه (دنیا و آخرت) به دو صورت مجسم مىگردد: در این جهان به صورت فلز خیره کننده چشمها، و در جهان آخرت به صورت عذاب دردناک خداوندی.
۶. «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ…».(۹)
ـ کسانى که به آنچه خدا از فضل خود به آنان عطاء کرده است، بخل مىورزند، گمان مىکنند که این بخل و امساک براى آنان بهتر است، بلکه این کار براى آنان بدتر مىباشد (زیرا) به زودى آنچه را به آن بخل ورزیدهاند، به صورت طوقى به گردن آنان خواهد افتاد.
این آیه شریفه نیز بسان آیه قبل مىرساند: اموالى که انسان برخلاف حکم الهى روى هم انباشته کند، در قیامت به صورت طوقى آزاردهنده تجسم یافته و مایه عذاب بخل ورزان خواهد شد.
۷. لقمان حکیم در نصایح خود به فرزندش مىگوید:
«یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّهٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِى صَخْرَهٍ أَوْ فِى السَّماواتِ أَوْ فِى الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ».(۱۰)
ـ فرزندم (هر کارى که از انسان سر زند) هر چند به اندازه سنگینى خردلى در میان صخرهها و یا آسمانها و زمین باشد، خداوند آن را در روز رستاخیز مىآورد.
از ظاهر این آیه شریفه نیز برمىآید که: خداوند در روز قیامت خود عمل انسان را مىآورد و آن را ملاک پاداش و یا کیفر قرار مىدهد.
۸. قرآن کریم در آیه دیگر، همین واقعیت را به گونهاى دیگر یادآور شده و مىفرماید:
«فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ».(۱۱)
ـ هر کس به اندازه سنگینى ذرهاى کار نیک انجام دهد آن را مىبیند، و هر کس به اندازه سنگینى ذرهاى کار بد انجام دهد، آن را مىبیند.
نکته قابل توجه در این آیه شریفه، کلمه «یَره» است، زیرا ضمیر مفعولى موجود در آن به خود عمل که از کلمه یعمل استفاده مىشود، و یا به کلمه «خیراً و شراً» بر مىگردد.
این حکم کلى، اعمال انسان را نیز شامل مىشود.
اما اینکه وجود عرض در این جهان متکى به وجود جوهر است، دلیل بر آن نیست که در سراى دیگر نیز چنین باشد؛ زیرا احکام آخرت با احکام دنیا متفاوت است، مگر در محالات ذاتى که تبدل در آنها محال است. قرآن کریم با صراحت بیان نموده است که در قیامت زمین و آسمان و آنچه در آنهاست تبدل مىیابند.(۱۲)
بنابراین، از نظر عقلى تجسم اعمال کاملاً امکانپذیر است، و دلایل نقلى نیز بر تحقق آن دلالت دارند، و هیچگونه ضرورتى براى تأویل آنها وجود ندارد.
فقیه و عارف نامى شیخ بهاءالدینعاملی(ره) درباره تجسم اعمال گفته است: «مسئله تجسم اعمال در روایات بسیارى از شیعه و اهل سنت وارد شده است. اهل سنت در اینباره گفتهاند: مارها و عقربها و آتشهایى که در قبر و قیامت ظاهر مىشوند.
در حقیقت همان کارهاى زشت و ناپسند عقاید باطل است که در نشأه برزخ و قیامت به صورتهاى یاد شده ظاهر مىشوند؛ چنانکه روح و ریحان، و نعمتهاى لذتبخش دیگر، در حقیقت همان اخلاق پسندیده و اعمال شایسته و عقاید حقه است که در جهان برزخ و قیامت بدان صورت نمایان گردیدهاند؛ زیرا حقیقت یک چیز است که در نشأههاى مختلف آثار گوناگونى دارد.» شیخ بهایی(ره) سپس برخى از آیات و روایاتى را که پیش از این نقل کرده است، به عنوان شاهد بر مدعاى خود یادآور شده است.(۱۳)
علم و تجسم اعمال
اگر چه تجسم اعمال بسى فراتر و عمیقتر از تبدلها و تحولهاى عالم طبیعت است، اما براى تقریب به ذهن مىتوان از قانون تبدل ماده به انرژى، و تبدل انرژى به ماده که یکى از قوانین مسلم علمى است، در اینباره کمک گرفت؛ زیرا طبق این قانون، و با توجه به این که حقیقت کار و عمل انسان از نظر علمى چیزى جز تبدل ذخایر مادى به انرژى نیست، مىتوان چنین نتیجه گرفت:
۱. حقیقت کار در انسان عبارت است از تبدل ماده به انرژی.
۲. مقدار انرژى از نظر علم همیشه ثابت است، و فقط صورتهاى آن تغییر مىیابد.
۳. ماده و انرژى دو چهره یک واقعیت مىباشند.
۴. همانگونه که ماده به انرژى تبدیل مىشود، انرژى نیز در شرایط خاصى به ماده مبدل مىگردد.
بنابراین، از نظر علم جدید، تبدل یافتن اعمال انسان در جهان دیگر به ماده دیگر امرى ممکن و قابل قبول است، در نتیجه علم تجربى نیز به گونهاى تجسم اعمال را تأیید مىکند.(۱۴)
در پایان، یادآور مىشویم که اعتقاد به تجسم اعمال با وجود پارهاى پاداشها یا کیفرهاى قراردادى که متناسب با نوع اعمال و بر اساس علم و حکمت الهى مقرر گردیده است، منافات ندارد؛ زیرا اگر از هرگونه پیشداورى بپرهیزیم و صرفاً با استناد به آیات قرآن و روایات در اینباره داورى کنیم، باید هر دو گونه پاداش و کیفر را پذیرا باشیم.
چنانکه اعتقاد به تجسم اعمال با مسئله شفاعت که از ضروریات شریعت اسلام است نیز منافات ندارد؛ زیرا همانگونه که در این جهان قوانین الهى از طریق اسباب و علل ویژه عمل مىکنند، در سراى آخرت نیز چنین است و هیچ اشکالى ندارد که شفاعت به عنوان یک علت و سبب قوىتر، در موارد خاص تجسم اعمال غلبه نماید، همانگونه که اسباب و علل طبیعى نیز گاهى یکدیگر را خنثى مىسازند.
به عبارت دیگر: همانگونه که توبه قبل از فرا رسیدن مرگ، مانع از تجسم و تمثل گناه در سراى دیگر مىشود، شفاعت نیز در جهان دیگر از موانع تجسم عمل به شمار مىرود.(۱۵)
پى نوشتها(۱) . فـباعتبـار خـلقه الانسان ملک او اعـجبم او شـیطانفهو و ان وحد دنـیا وزعا اربـعه عقـبى فـکان سبعاًبهیمه مع کون شهوه غضب شیمته و إن علیه قد غلبمکر فـشیطان و إذ سـجیه سـنـه فـصور بـهیـه.(۲) . آل عمران/ ۳۰.(۳) . نظیر این آیه است آیه «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَداً» (کهف/ ۴۲)، و آیه «عَلِمَتْ نَفْسٌ ما أَحْضَرَتْ» (تکویر/ ۱۴).(۴) . بقره/ ۱۷۴.(۵) . نساء، ۱۰.(۶) . حدید/ ۱۳.(۷) . حدید/ ۱۳.(۸) . توبه/ ۳۵ـ۳۴.(۹) . آل عمران/ ۸۰.(۱۰) . لقمان/ ۱۶.(۱۱) . زلزله/ ۸ـ۷.(۱۲) . «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ». (ابراهیم/ ۴۸)(۱۳) . بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۲۸.(۱۴) . منشور جاوید، ج ۸، ص ۴۲۳ـ۴۲۲.(۱۵) . همان،ص ۴۳۵ـ۴۳۴[ شنبه 17 مرداد 1394 ] [ ] [ داستانی ]