تائوئیسم عرفان طبیعت‌گرا

تائوئیسم عرفان طبیعت‌گرا

مبنای تقسیم‌بندی عرفان‌های غیراسلامی چیست و عرفان تائوئیسم در چه دسته‌ای قرار می‌گیرد؟

نهايت عرفان‌هاي غير اسلامي، برخي روشن‌بيني‌ها، آينده بيني و پيشگويي است و گاهي راه رفتن روي آب و حركت در هوا و غلبه بر نيروي جاذبه است، پشه هم مي‌تواند روي آب راه برود. اين عرفان‌ها ذره‌اي ارزش ندارند، خليفه‌الله و انسان كامل كجا معنا مي‌يابد. به طور كلي برمبناي غايت‌شناسي مي‌توان مكاتب عرفاني را به اين ترتيب دسته‌بندي كرد:
مكاتب عرفاني يا خداگرا هستند يعني سرانجام سير و سلوكشان به فناي در جلوه‌هاي خداوند مي‌رسد مثل عرفان در اديان ابراهيمي، يا انسان‌گرا هستند كه نهايت سيرشان به لايه‌هاي عميق و والاي وجود انسان مي‌رسد مثل عرفان هندويي كه به آتمان (نفس متعالي) پايان مي‌يابد و يا طبيعت‌گرا هستند و سرانجام به اتحاد با نيروي طبيعت دست مي‌يابند مثل عرفان تائوئيسم كه به فناي در تائو فرجام مي‌گيرد. بنابراين مكاتب معنويت‌گراي عرفاني را به خداگرا، انسان‌گرا و طبيعت‌گرا تقسيم مي‌كنيم.

تائوئیسم

اين تقسيم را مي‌توان ادامه داد مثلاً مكاتب خداگرا سه شاخه پيدا مي‌كنند عرفان خداگراي انسان باور كه عرفان اسلامي است به اين معنا كه خداوند را به عنوان غايت سير وسلوك معرفي مي‌كند و استعداد و شايستگي انسان را به عنوان خليفه الله و مظهر تمام صفات عالي الاهي باور مي‌كند. عرفان مسيحي خداگراي انسان انگار است زيرا براي خداوند تجسمي انساني قائل است و او را از مرتبة والا فرومي‌آورد. در عرفان يهودي با نوعي عرفان خداگراي انسان ستيز روبرو هستيم چون خدا سرچشمة شرّ و جور و گناه است و انسان با درگيري و گاهي سركشي در برابر او مي‌تواند به او نزديك شود. شيطان‌گرايي و شيطان‌پرستي در روزگار ما ريشه‌اي محكم در عرفان يهودي دارد.عرفان‌ انسان‌گرا نيز دست‌كم دو شاخة اصلي پيدا مي‌كند: الاهي همان عرفان هندويي است كه خالق جهان (برهمن) را با نفس متعالي انسان (آتمن) اساساً يكي مي‌داند. آنها جملة معروفي دارند كه مي‌گويند آتمن همان برهمن است و برهمن همان آتمن است. ديگر عرفان انسان‌گراي الحادي است كه در بوديسم تحقق يافته است. در اين سنت معنوي خدايي وجود ندارد و نهايت سلوك عرفاني رسيدن به مرحلة آناتمان يا نابودي نفس است مرحله‌اي كه نفس به عنوان جوهر درك كنندة رنج با همة تعلقات و آرزوها و اداركات و ناداني‌هايش و به تعبير بوداييان با همه (دارما)ها از بين مي‌رود و در افق برتر رهايي را تجربه مي‌كند.

عرفان طبيعت‌گرا نيز به دو شاخة اصلي واقع بين كه تائوئيسم نمايندة آن است و وهم‌گرا كه در شمنيسم تبلور يافته، تقسيم مي‌شود. تائوئيسم وحدت با نيروي طبيعت را در متن زندگي و تحولات آن تجربه مي‌كند، اما شمنيسم كه بيش از همه در عرفان سرخ‌پوستي و شيطان‌پرستي به چشم مي‌خورد به اوهام و سرگرمي با سحر و جادو و استفاده از مواد مخدر و توهم‌زا مي‌پردازد.




[ جمعه 15 خرداد 1394 ] [ ] [ داستانی ]

[ نظرات (0) ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه