یاد مرگ و قیامت
اندیشیدن درباره مرگ و عواقب گناه
اگر آدمی به هنگام گناه به این موضوع توجه کند که ممکن است در همان حال، مرگ او فرار سد، آیا باز تمرّد و سرپیچی و عصیان خواهد کرد؟!
مشکل عمده مجرمان و خطاکاران این است که نسبت به مرگ و عواقب اعمال ناشایست، معرفت و یقین شایسته ای کسب نکردهاند.
آیا محبتی در پی میآید، برای دست کشیدن از گناه و رو آوردن به طاعت، کافی نیست؟!
«حَتَّی إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکْتُ...» ؛(مؤمنون، آیات 99 و 100.)؛ «وقتی که مرگ گنهکار فرا میرسد، میگوید: خدایا مرا به دنیا بازگردان. شاید با اعمال شایسته کارهای بد خویش را جبران کنم...».
یاد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا میسازد و انسان را از گناه و فکر گناه باز میدارد آنچه که بسیار مهم است این است که؛
اولاً این فکر هر روز و مستدام باشد اگر شبانهروزی نیم ساعت باشد کافی است. ثانیاً در مکان خلوتی باشد مخصوصاً اگر آن مکان خلوت خود محیط قبرستان باشد به هر گونه که این فکر در مرگ با جان عجین شود و باور دل گردد بسیار مطلوب است.
مثلاً یکی از کیفیتهای فکر در مرگ را یکی از بزرگان چنین میفرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند که همه اینها گذشت و چند روز باقی مانده عمر هم میگذرد لحظات جان دادن، وقتی که خویشان و نزدیکان را رها میسازد و از تمام تلخ و شیرینیها وداع میکند و... همه و همه را به خوبی تأمل کند تا دل بلرزند و چشم بگرید.
[ چهارشنبه 20 خرداد 1394 ] [ ] [ داستانی ]