تدخين در آئين نوظهور «سو»

 تدخين در آئين نوظهور «سو»

soo

تدخين در آئين نوظهور «سو» نماد معنويت و مايه تطهير ذهن و فكر است.

در يك دسته‌بندی می‌توان كيش‌های نوظهور و عرفان‌های كاذب را در هفت بخش طبقه‌بندی كرد كه دسته اول آنها عبارت از كيش‌های نوظهور معنوی هند بود.

دسته دوم از جريان‌های معنويت‌گرا كه مربوط به قاره امريكا می‌شود، تمامی فرقه‌های معنوی اين قاره را می‌توان در چهار بخش دسته‌بندی كرد كه بخش اول آن عبارت از عرفان سرخ‌پوستی با نماد عقاب بود. عقاب از اهميت والايی در اين فرهنگ برخوردار است تا جايی‌كه گاه به اين آئين، عرفان عقاب نيز گفته می‌شود.

همچنين آئين «اكنكار» يا شكل خلاصه آن آئين «اك» نیز در ايران فعاليت می‌كند، سومين آئين از عرفان‌های نوظهور امريكايی نیز آئين معنوی پائولو كوئيلو است و در نهايت چهارمين جريان كه به شكل وسيعی نيز در جهان به فعاليت مشغول هستند، آئين شيطان‌پرستی مدرن است كه البته بايد گفت كه اصل اين آئين شيطان‌گرايی است، زيرا پيروان اين آئين قائل به پرستش هيچ موجودی حتی شيطان و ابليس نيز نيستند.

شيطان‌پرستی يك اشتباه مصطلح است كه در ميان اقشار مردم باب شده، در حقيقت پيروان اين آئين شيطان‌گرا هستند، يعنی تمايلات شديدی به شيطان و ابليس دارند و اين امر دارای دلايل و وجوهی است كه در جلسات آينده به آن اشاره خواهد شد.

اولين عرفان برخاسته از قاره امريكا مشهور به عرفان سرخ‌پوستی يا عرفان عقاب است. اين آئين برخاسته از كشور مكزيك است و مهد آن سرزمينی در حومه پايتخت مكزيك به نام «اشوارخواران» به معنی انرژی‌خواران، نورخواران يا خداخواران است. البته بايد توجه كرد كه مراد ايشان از خدا نيز پديده انرژی كيهانی است.

پيروان اين آئين اعتقاد دارند كه اگر انسان دهان خود را بر پديده انرژی كيهانی بنهد، از انرژی‌های ديگر آهسته آهسته بی‌نياز می‌شود، به‌طوری‌كه نقل شده بزرگ رهبران عرفان سرخ‌پوستی ساليانی است كه از خوردن آب و غذا پرهيز می‌كنند.

 

عرفان‌های سرخ‌پوستی به سه زير مجموعه قابل دسته‌بندی است، اولين از اين سه قسم، آئين «تولتك يا شمنيزم» مكزيك است. دومين و سومين زيرمجموعه عرفان سرخ‌پوستی آئين «سو» و «ساحری» است كه عرفان ساحری مهم‌ترين بخش آن نيز به‌شمار می‌آيد. همان‌طور كه از نام اين آئين برمی‌آيد، آميخته است با سحر و جادو.

آئين شمن، آئين جنگاوران تولتك و خردمندان معنوی مكزيك است، تولتك يا شمنيزم عمدتاً آئينی مبتنی بر جادوگری و جادو است. ايشان سه رهبر دارند كه مهم‌ترين از ميان ايشان «دون ميگوئل روئيز» است. وی ده كتاب در عرفان تولتك نگاشته كه همگی به زبان فارسی برگردان شده است.

مهم‌ترين اثر روئيز كه معرف آئين شمنيزم است، كتابی با نام چهار ميثاق است، از اين جهت وی اين نام را برای كتاب خود انتخاب كرده كه چهار ميثاق مهم‌ترين آموزه و تعليم معنوی عرفان تولتك به‌حساب می‌آيد ـ كه بحث تحليلی مختصری از آن در جلسه گذشته مطرح شد.

دومين قسم عرفان سرخ‌پوستی، آئين «سو» است، اين آئين از رواج بسيار اندكی در ايران و جهان برخوردار است، به‌گونه‌ای كه در حد چهار كتاب خلاصه می‌شود. آئين تولتك مربوط به جنوب مكزيك است، اما آئين سو در غرب اين كشور رواج دارد.

در غرب مكزيك قومی به نام «داكوتا» زندگی می‌كنند كه سابقه ايشان به قرون قبل از ميلاد مسيح(ع) باز می‌گردد، داكوتا به معنای آتش‌های انجمن است. از اين قوم شاخه‌ای به نام «اوگ لالا» بوجود آمد و از اين شاخه گروهی به نام «اوگ لالا سو» منشعب شد. «سو» زبان رسمی تولتك و عارفان و خردمندان غرب مكزيك است. آخرين زيرمجموعه از اين قوم نيز «اوگ لالا تتون سو» است.

اين فرقه خردمندانی دارد و رهبر ايشان شخصی به‌نام «گوزن سياه» است. از آنجا كه ايشان خود را با عناصر و موجوداتی از طبيعت نام‌گذاری می‌كنند، نام رهبر ايشان گوزن سياه است. وی در سال 1862 ميلادی متولد شده و در سال 1950 از دنيا رفته است. در حال حاضر نيز گوزن سياه رهبر برجسته عرفان سو به‌شمار می‌آيد.

از عرفان سو مطالب زيادی در جهان باقی نيست، از عرفان سو چهار كتاب برجای مانده كه از ميان آن، دو كتاب از اهميت بيشتری برخوردار است. نام يكی از اين دو كتاب «گوزن سياه سخن می‌گويد» است كه بارها به زبان فارسی چاپ شده است.

كتاب «گوزن سياه سخن می‌گويد» شامل گزارشاتی است كه «نيهات» بازگو می‌كند. نيهات فردی امريكايی است كه در سال 1937 به منطقه گوزن سياه مهاجرت كرده و به مدت چند ماه با ايشان زندگی كرده است.

نيهات در طی اين مدت مصاحبه‌هايی با گوزن سياه داشته و حاصل اندوخته‌های خود را در كتاب گوزن سياه سخن می‌گويد به چاپ رسانده است. اين كتاب در ايالات متحده امريكا در كمتر از ده سال هشت مرتبه تجديد چاپ شده كه همين اثر از نيهات باعث شهرت گوزن سياه در كشور امريكا شده است.

دومين كتابی كه در رابطه با گوزن سياه منتشر شده توسط شخصی انگليسی به نام «براون» نگاشته شده است، اين اثر از كتاب «گوزن سياه سخن می‌گويد» از درجه اهميت بالاتری برخوردار است. بروان قريب به شش ماه، يعنی يك زمستان و بهار را در كنار گوزن سياه زندگی كرده و خاطرات و گزارشات خود را در كتابی با عنوان «آئين چپق مقدس» منعكس كرده است.

گوزن سياه ادعا می‌كند كه صاحب مكاشفات عظيم و برجسته‌ای است، گوزن سياه اذعان می‌دارد كه آن مكاشفات را برای نيهات و براون بازگو كرده است. وی اعتقاد دارد كه مكاشفات وی می‌تواند منشأ تحولات عظيم و شگرفی در جهان شود.

مهم‌ترين آموزه‌های آئين سو با محوريت يك چپق در ذهن گوزن سياه شكل می‌گيرد، اين چپق از سه بخش اصلی تشكيل شده است؛ يك لوله دراز به طول يك متر، سر چپق و موادی كه باعث تدخين می‌شود. هركدام از اين سه بخش حاوی معنويت است كه در كلمات گوزن سياه بازگو شده است.

نكته جالب توجه در اين دو اثر باقی مانده در مورد گوزن سياه اين است كه وی مكاشفات خود را ، حدوداً در 500 صفحه بازگو كرده است كه از مجموع اين سخنان يك صفحه مطلب مفيد عايد خواننده نمی‌شود. در مجموع می‌توان گفت كه اين دو كتاب شامل يكسری موهومات و خرافات است.

ماحصل آنچه از آموزه‌های گوزن سياه بدست می‌آيد اين است كه تدخين منجر به نوعی تطهير ذهن و فكر می‌شود، معمولاً رهبران اين فرقه هنگام شركت در جلسات، هركدام يك چپق در دست دارند و به اسم معنويت و عرفان مشغول تدخين هستند.

دومين آموزه «چپق مقدس» با عنوان «سردست گاوميش» مشهور است، پيروان آئين سو اعتقاد دارند كه گاوميش حاوی كل بشر است و بشر در گاوميش خلاصه می‌شود. ايشان می‌گويند اعضای مختلف گاوميش بسيار مقدس است، خصوصاً سردست راست آن كه نوع بشر در اين سردست جمع شده است. چيزی كه از كل كتاب‌های اين آئين بدست می‌آيد تنها در همين حد است و بيشتر از اين آموزه‌ای در اين آئين پيدا نمی‌شود.

هنگامی‌كه به بررسی كيش‌های مختلف می‌پردازيم، تازه ارزشمندی جملات و آموزه‌های نابی كه دين اسلام با واسطه ائمه هدی(ع) در اختيار ما گذاشته‌ را درك می‌كنيم و متوجه می‌شويم كه چه مطالب بی‌بديلی در اختيار ما قرار دارد كه ما از آن بی‌اطلاع و بی‌بهره مانده‌ايم.

كارلوس كاستاندا نماينده رسمی آئين ساحری است

مهم‌ترين بخش عرفان عقاب يا عرفان سرخ‌پوستی، معنويت و عرفان ساحری است، عرفان ساحری نيز مربوط به كشور مكزيك است. اين عرفان بر پايه يك استاد و يك شاگرد شكل گرفته است. استاد اين عرفان شخصی به نام «دون‌خوآن» است.

دون‌خوآن چهار شاگرد برجسته داشت، دو زن و دو مرد، اما مهم‌ترين شاگرد اين آئين شخصی با نام «كارلوس كاستاندا» است. البته از دون‌خوآن با اين‌كه از نظر زمانی فاصله چندانی با زمان حاضر ندارد، عكسی به دست ما نرسيده است و اين مطلب علتی دارد كه به آن اشاره خواهد شد.

كارلوس كاستاندا نماينده رسمی آئين ساحری است، اما هنگامی كه نام وی را با نام استادش تركيب می كنند، نام جديدی بدست می‌آيد كه برای عرفان ساحری به‌كار رفته است. در كتاب‌ها و آموزه‌های ايشان از اين آئين با نام «دون كاستاندا» نام برده شده است.

كاستاندا خود اين‌گونه بيان می‌كند كه در سال 1935 در منطقه‌ای از كشور برزيل متولد شده و پدرش اديب بوده است. وی خود را كاملاً بی‌علاقه نسبت به معنويت و مقوله‌های رمزآلود هستی معرفی می‌كند.

نشريه و روزنامه‌ غربی مشهور «تحليل» در گزارشی خاطرنشان می‌كند كه تمام گزارشات كارلوس كاستاندا در رابطه با خود بيان كرده، واقعيت ندارد. اين نشريه ادامه می‌دهد كه كاستاندا در سال 1925 ميلادی متولد شده و پدرش طلاساز است و اديب نيست.

همچنين اين نشريه به اثبات می‌رساند كه كاستاندا در پرو چشم بر جهان گشوده، نه در برزيل و به شدت به مقوله‌های هراس‌آميز، رمزآلود و عرفانی علاقه‌مند بوده است، زيرا گزارشات متعددی از همسرش رسيده كه وی اذعان كرده كاستاندا بسيار راجع به مسائل معنوی برای دوستانش و ديگران سخن رانده است.

كاستاندا در سن شانزده سالگی به ايالات متحده امريكا سفر می‌كند و در منطقه لوس‌آنجلس ساكن می‌شود. وی پس از گذشت يكی دو سال به منطقه هاليوود سفر می‌كند و عضو رسمی هاليوود می‌شود و در سن هجده يا نوزده سالگی اقامت رسمی در كشور امريكا را دريافت می‌كند و شهروند رسمی امريكا می‌شود.

كاستاندا در دانشگاه كاليفرنيا ادامه تحصيل می‌دهد و موفق به كسب درجه كارشناسی ارشد می‌شود، وی سپس در صدد بر می‌آيد تا در رشته مردم‌شناسی در مقطع دكتری ادامه تحصيل دهد. موضوع پايان‌نامه كاستاندا كه نقطه آغاز سخن ما از همين‌جا خواهد بود، بررسی و تحليل گياهان دارويی قاره امريكا بود كه سرآغاز بحث عرفان ساحری همين نقطه است.

كاستاندا خود نقل می‌كند كه برای بررسی گياهان دارويی به كشور مكزيك ـ كه بزرگ‌ترين مركز كشت گياهان دارويی در جهان است ـ مسافرت كردم. در صف اتوبوس بودم كه با يكی از دوستان قديمی مواجه شدم و علت سفرم به كشور مكزيك را به او گفتم. وی نيز مرا با شخصی كه در انتهای صف ايستاده بود آشنا كرد و گفت او اطلاعات بسيار وسيعی در رابطه با گياهان دارويی دارد.

كاستاندا در بيان ماجرا ادامه می‌دهد كه با دوستم نزد آن پيرمرد رفتيم و من از او درخواست كمك كردم، اما وی سخنی نگفت و رفت. از همين‌جا بود كه ارتباط من با آن پيرمرد بلند قد، سياه چرده با موهای مجعد شروع شد و اين رابطه به مدت يازده سال ادامه پيدا كرد.

اين شخص كسی نبود جز بزرگ جادوگر مكزيكی به نام «دون خوآن». كارلوس كاستاندا از سال 1970 تا سال 1981 نزد دون‌خوآن آموزش ديده است. حاصل اين آموزش‌ها در دوازده كتاب به چاپ رسيده است. كتاب اول با نام «آموزش‌های دون خوآن» و يا «تعليمات دون خوآن» كتاب دوم با نام «واقعيت جداگانه» و كتاب سوم با عنوان «سفر به ايختلان» بارها به چاپ رسيده است.

كاستاندا يك ماهنامه نيز منتشر كرده است كه چهار شماره از آن به مرحله چاپ رسيد و هر چهار شماره نيز به فارسی ترجمه شده است. نام ماهنامه وی «آئين جنگاوران» بود. لازم به ذكر است، مترجم رسمی آثار كاستاندا در ايران خانمی با نام مهران كندری است كه خود نيز به شدت شيفته و تحت تأثير آموزه‌های كاستاندا قرار دارد.

كاستاندا در سال 1988 به‌علت سرطان كبد از دنيا رفت. در سال 1377 بزرگداشت باشكوهی به‌مدت يك هفته برای وی در ايران گرفته شد و روزنامه‌های «همشهری و جامعه» در آن يك هفته پوشش خبری وسيعی نسبت به دو شخصيت دون‌خوآن و كارلوس كاستاندا داشتند.

«سالك حيران مغربی» نامی بود كه در هفته بزرگداشت كاستاندا برای وی انتخاب شده بود. در آن هفته آن‌چنان به شخصيت كاستاندا پرداخته شد، به‌گونه‌ای كه هر روز بين يك صفحه تا يك صفحه و نيم از اين دو روزنامه به كاستاندا اختصاص ‌داشت. لازم به ذكر است كه معمولاً اطلاعاتی كه روزنامه جامعه در مورد كاستاندا مطرح می‌كرد اشتباه بود.

مفهوم «حماقت ساختگی» كارلوس كاستاندا با كرامت انسانی در تعارض است

قبلاً بيان شد كه مكزيك مركز گياهان دارويی است و موضوع پايان‌نامه كاستاندا نيز به همين مقوله، يعنی بررسی و تحليل گياهان دارويی اختصاص داشت كه سرآغاز بحث عرفان ساحری همين نقطه است.

بر اساس گزارش كاستاندا، دون‌خوآن در سه مطلب بسيار چيره‌دست بود، اول در رابطه با آئين جنگ‌آوران و خردمندان ـ البته ممكن است از اين تعابير معانی مثبت و خوبی به ذهن متبادر شود، در حالی‌كه منظور از جنگ‌آوران، ساحران است، حتی تعبير شكارچيان معرفت به جادوگران رويابين اشاره دارد.

دومين مهارت دون‌خوآن حركاتی بسيار شبيه به حركات يوگا است كه وی مهارت بالايی در انجام اين حركات داشته و به‌وسيله اين حركات تلاش می‌كرده تا مخاطب خود را به يك خواب عميق مغناطيسی فرو ببرد. بالاترين مهارت دون‌خوآن تسلط وی بر خواص و ويژگی‌های گياهان دارويی بوده است.

دون‌خوآن نام اين گياهان را «گياهان اقتدار» نهاده است، گياهان اقتدار عمدتاً چهار نوع گياه هستند كه اولين نوع آن گياهان تخديری است. گياهان تخديری خود شامل بيست نوع گياه می‌شود كه اولين نوع آن ماده‌ای است با عنوان «پيوت» كه اثر آن چهار برابر كراك است. نوع دوم از گياهان اقتدار «گياهان روان‌گردان» و سومين نوع «گياهان توهم‌زا» و چهارم «گياهان نيروزا» است.

از ميان اين گياهان نوع اول يعنی گياهان تخديری از اهميت بالاتری برخوردار است، در طی هفت سال دون‌خوآن تمام خواص اين گياهان را به چهار شاگرد خود خصوصاً كارلوس كاستاندا و جفت معنوی وی به نام «فلوريندا» آموزش داد.

از ميان دوازده كتاب كاستاندا هفت كتاب اول در مورد گياهان اقتدار است، در ايران نيز شخصی با نام تورج زاهدی، دارای مدرك كارشناسی‌ارشد اديان و عرفان، در سال 1377 كتابی در رابطه با آئين ساحری نوشته و از آئين جنگ‌آوران و شكارچيان كاستاندا تبليغ وسيعی كرده است.

نكته قابل توجه در كتاب زاهدی اين است كه وی تمام مؤلفه‌های كتاب‌های كاستاندا را استخراج كرده و با آيات قرآن سنجيده است. وی در كتاب خود اذعان می‌دارد كه تمامی سخنان اين آئين هماهنگ با اسلام است. به‌عنوان مثال زاهدی بحث تدخين را مربوط به سوره دخان می‌داند. اين درحالی است كه پيروان آئين معنوی عقاب از مواد مخدر صحبت می‌كنند كه هيچ‌گونه ارتباطی ميان اين مقوله و مباحث طرح شده در سوره دخان نيست.

اولين سنگ بنای عرفان ساحری بحث رويابينی است كه در شمنيزم و عرفان تولتك نيز به آن اشاره شد. در آنجا مطرح شد كه در رويابينی اعتقاد بر اين است كه جامعه از يكسری قوانين و ضوابط تشكيل شده كه اين مقررات را به كودكان آموزش می‌دهند و درون ايشان «كتاب قانون» پديد می‌آورند.

كتاب قانون به مرور زمان فرايندی به نام رويابينی را ايجاد می‌كند، با اين تعبير رويابينی يعنی تعليمات جامعه و خانواده به كودكان. بخش دوم از عرفان ساحری بيان تكنيك‌هايی است منجر به رهايی از حالت رويابينی می‌شود، يعنی هركس اين تكنيك‌ها را رعايت كند به گفت‌وگوی درون يا حالت رويابينی خاتمه داده است.

تكنيك‌هايی كه كاستاندا برای رهايی از رويابينی عنوان می‌كند متعدد است، اولين تكنيكی كه كاستاندا به بيان آن می‌پردازد استفاده از گياهان اقتدار است. شعار اصلی دون‌خوآن به شاگردانش اين است كه اگر می‌خواهيد به معرفت ناب و راستين و توقف گفتگوی درون و حالت رويابينی نائل شويد، يك مسير پيش روی شماست و آن استفاده از گياهان اقتدار است.

دومين تكنيك برای رهايی از حالت رويابينی استفاده از عنصری با نام «حماقت ساختگی» است كاستاندا چنين گزارش می كند كه كارهای دون‌خوآن معمولاً به گونه‌ای بود كه از نظر ديگران فرد احمقی به‌حساب می‌آمد.

وی در انجام اين امور تعمد داشت و قصد وی اين بود كه هيچ ذهنيتی از ايشان برای ديگران باقی نماند. وی اين كار را برای از بين بردن تمام هويت گذشته و حال و آينده انجام می داد كه يكی از مؤلفه‌های اصلی آئين عقاب نيز به‌شمار می‌آيد.

در آموزه‌های اسلامی به كرامت انسانی و عزت نفس بسيار سفارش شده است، اگر از دون‌خوآن و كاستاندا سؤال شود كه فلسفه احمق جلوه دادن خود در برابر ديگران چيست، مسلماً ايشان هيچ پاسخی برای اين سؤال نخواهند داشت.

نام تكنيك سوم اين است؛ «لطفاً دست نيافتنی باشيد». اين جمله به اين معنی است كه به‌گونه‌ای رفتار كنيد كه ديگران زياد با شما رودررو نشوند تا انتظاراتشان از شما به حداقل برسد. در حالی‌كه اسلام به عنوان يك آئين حق، دينی است كه بر جمع بيش از فرد تأكيد دارد.

اسلام دينی اجتماعی است و آموزه‌های جمعی در اسلام به مراتب بيشتر از آموزه‌های فردی است، بخش اعظمی از سخنان و تعاليم پيامبر اكرم(ص) نيز مربوط به قوم و قبيله در مكه و كل جهانيان در مدينه است.

با نگاهی به قرآن در می‌يابيم كه خداوند در قرآن سه دسته مخاطب را مدنظر دارد؛ ابتدا كل مردم و همه انسان‌ها، اين گروه شامل واژگانی چون «بنی آدم، بشر، انسان، ناس» می‌شود. گروه دوم جمعيت‌هايی از انسان‌ها هستند همچون؛ مؤمنان، منافقان و غيره و در نهايت دسته سوم يك فرد انسانی خاص، مانند آيه «الم نشرح لك صدرك» اگر اين سه دسته در كنار يكديگر قرار گيرد مشخص می‌شود كه روی سخن در بيشترين آيات قرآن با همگان و كل بشر است و بعد از آن نوبت به گروه‌های انسانی می‌رسد.

محور آئين عقاب(يا عرفان سرخ‌پوستی) سحر و جادو است، اگر از كاستاندا سؤال شود كه عرفان ساحری به چه معنا است، در پاسخ خواهد گفت يعنی عرفانی كه تعالی بشر را نيل به عنصر ساحری می داند. كاستاندا خود ساحری را تبيين كرده است. وی می‌گويد ساحری مقامی است كه شخص می تواند به صورت هر حيوانی كه بخواهد تبديل شود. دون‌خوآن هرلحظه كه اراده می‌كرد می‌توانست به شكل هر حيوانی مبدل شود.

شبكه بی بی سی در دهه‌های مختلف راجع به شخصيت‌های معروف تحقيقاتی را انجام می دهد و حاصل آن گزارشات را منتشر می‌كند. يكی از افرادی كه در يك مناظره علمی شبكه بی بی سی دعوت شد شخصی بود با نام «ريچارد ميل»، پژوهشگر برجسته انگليسی.

ريچارد ميل ساليانی در رابطه با دون‌خوآن و كاستاندا با همكاری تيمی به پژوهش پرداخته و حاصل پژوهش‌های خود را چاپ و منتشر كرده است، نكته جالب توجه اين‌كه كتاب وی به 52 زبان زنده دنيا برگردان شده، در حالی‌كه به فارسی ترجمه نشده است. وی در كتاب خود 200 اشكال به كارهای دون‌خوآن و كاستاندا را طرح كرده است.

اولين اشكال ميل در مورد كاستاندا و آئينش اين است كه هرچه بيشتر تحقيقات به‌عمل آمد كمتر به شخصيت دون‌خوآن رسيديم، به طوری‌كه نتيجه تحقيقات بدين‌جا رسيد كه اصلاً كسی با نام دون‌خوآن وجود خارجی ندارد و هر آنچه در رابطه با وی مطرح شده، به تمامه ساخته و پرداخته ذهن كارلوس كاستاندا است. بر اين اساس كاستاندا نويسنده قهاری همچون پائلو كوئليو خواهد بود.

دومين مطلبی كه ريچارد ميل در رابطه با كاستاندا مطرح می كند اين است كه وی پنج معشوقه داشته كه چهار تن از ايشان مفقود الاثر هستند و جسد برهنه پنجمين آنها در بيابان‌های مكزيك پيدا شده است. در نهايت ميل در انتقادات خود به كاستاندا عنوان می‌كند كه وی جوانان امريكا را با مواد مخدر گمراه كرد، به‌طوری‌كه بعد از انتشار كتاب‌های وی سيل جمعيت از امريكا برای دست‌يابی به گياهان اقتدار روانه كشور مكزيك شد.

سلسله نشست های آسیب شناسی : حجت الاسلام دکتر محمد تقی فعالی




[ جمعه 15 خرداد 1394 ] [ ] [ داستانی ]

[ نظرات (0) ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه