عکس پدری که دست دختر خودش و زیر آوار با اینکه فوت کرده رها نمی کنه . هیچ کس و هیچ جای دنیا نمی توان برای این احساس پدر و اون لحظهای که تو این شرایط قرار گرفته از اندوه و ماتم اون کم کرد هر چند در ترکیه اتفاق افتاده ....
یه کم اونطرف تر در سوریه خواهری و می بینی که با همه جثه کوچیکش با همه توان اش از برادر کوچیکتر اش در مقابل کوهی
از آوار محافظت می کنه ...
ادامه مطلب ...
[ سه شنبه 25 بهمن 1401 ] [ ] [ داستانی ]

🔸واتس اپ را باز میکنم. پیامی در گروه دوستان از دوستی که اتفاقا تحصیلات بسیار عالیه هم دارد آمده است با این مضمون که بسیاری از افراد که بعد از واکسن کرونا قرصهای تقویتی مصرف کردهاند مردهاند و هشدار داده است که از مصرف مکملها بعد از واکسن خودداری کنید.
🔸این خبر هیچ منبعی ندارد. انگار کن که یک پسربچه بازیگوشی گوشه اتاقش نوشته و فرستاده است. همه این جور خبرها را تأکید هم میکنند که در همه گروههایی که هستید پخش کنید و کلی هم کلمه مهم مهم مهم اولشان دارند.
ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 20 مرداد 1400 ] [ ] [ داستانی ]

محمدتقی خان امیرکبیر را ابتدا در همان کاشان دفن کردند اما چند ماه بعد، با پیگیریهای همسرش عزتالدوله، از آنجا که طبق وصیت مرحوم امیر کبیر به وصیً خود مرحوم حاج شیخ عبد الحسین تهرانی معروف به شیخ العراقین در دفن پیکرش در کربلا ، جسد را به کربلای معلی منتقل کردند تا برای همیشه در رواق شرقی حرم سیدالشهداء(ع) آرام گیرد.
امیر کبیر صدر اعظم ایران در زمان ناصر الدین شاه که با دسیسه هاى یک سرى وطن فروش در حمام فین کاشان به قتل رسید، در شهر کربلا به خاک سپرده شد.
اینکه چرا او را به کربلا بردند، سوال است و احتمالا براى دور ماندن مردم از مزارش وجلوگیرى از تبدیل آن به میعادگاه مظلومان، او را از ایران و ایرانى دور کردند!
ادامه مطلب ...
[ دوشنبه 21 تیر 1400 ] [ ] [ داستانی ]

چرا زرافه فرزندش را لگد میزند؟
وقتی فرزند زرافه متولد میشود روی زمین است و مادر بالای سر او همانند يک برج بلند میماند.
حدس بزنيد چكار میكند؟
مادر، يک لگد محكم به بچه میزند!!!
بچه نمیداند كه تازه بهدنيا آمده؛ با خود میگوید "كيست كه اينطور محكم به او لگد میزند!!!
بچه زرافه تا درد را احساس كند مادر لگد دوم را میزند.
بچه اگر كاری نكند، لگد سوم را هم میخورد؛ بنابراین شروع میكند به بلند شدن و روی پايش ايستادن، در همين حين كه تلاش میكند روی پايش بايستد، مادر لگد سوم را میزند.
بچه میاُفتد و اينبار بلند شده و شروع به دويدن میكند!!! و بعد مادر میرود و در کنارش قرار میگیرد تا در آرامش قرار گیرد.
ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 تیر 1400 ] [ ] [ داستانی ]
[ جمعه 05 آبان 1396 ] [ ] [ داستانی ]
روانشناسان می گویند والد همجنس بیشترین تاثیر را بر فرزند میگذارد. شاید برای همین باشد که قدیمی ها می گفتند مادر را ببین، دختر را بگیر. همین مساله درباره پسرها هم صدق می کند. مردان حتی اگر رابطه خوبی با پدرشان نداشته باشند باز به طور ناخودآگاه از شخصیت آنها کپی برداری می کنند.

ادامه مطلب ...
[ جمعه 16 تیر 1396 ] [ ] [ داستانی ]
تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند ومحبوب همه هستند اما بعضی دیگر ... انگار کسی دوست ندارد حتی نزدیکشان بشود؟ خب، دسته اول مهره مار ندارند بلکه خصوصیاتی دارند که باعث محبوبیتشان می شود، یا بهتر بگوییم فاقد خصوصیاتی هستند که آدم ها را از آنها براند اگر به عنوان یک پسر قصد ازدواج دارید به شما توصیه میکنیم که با این دختران ازدواج نکنید...

ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 03 خرداد 1396 ] [ ] [ داستانی ]
اغلب افراد می دانند که فیلمهای پورنو تأثیر خوبی بر رابطه جنسی همسران ندارند. اما با پوست خربزه ای که دنیای گسترده و پر زرق و برق شبکه های اینترنتی و اجتماعی زیر پای بعضی ها می گذارند، برخی خواسته یا ناخواسته به سمت این دنیای تاریک سُر می خورند. در این یادداشت درباره این موضوع صحبت می کنیم که چرا نباید اجازه بدهیم این اتفاق بیفتد؟

ادامه مطلب ...
[ شنبه 23 اردیبهشت 1396 ] [ ] [ داستانی ]
علت غر زدن زنان
زناشویی : غر زدن اغلب نشانه واضح آن است که یک شکل ارتباطی میان دو شخص وجود دارد. اما به جای پرداختن به این مسئله، اغلب به مراتب ساده تر است
زن و شوهری در پیتزافروشی با هم بلند بلند صحبت می کردند. وقتی صدایشان بلندتر شد، همه حاضران در رستوران سکوت کردند. اختلاف این زن و شوهر بر سر انتخاب نوع پیتزایی بود که میخواستند به اتفاق بخورند. مرد پیتزای پپرونی میخواست و زن خواهان پیتزای هاواییایی بود. زن شوهرش را متهم می کرد که هرگز به صحبتها و خواسته های او گوش نمی دهد
پپرونی متنفر است. می گفت وقتی روی پیتزا آناناس میریزند همه مزه آن را تغییر می دهد. از آن گذشته زن معتقد بود که اگر شوهرش حوصله کند و بیشتر به خرید برود، مجبور نیستند که تا این اندازه بیرون از منزل شام بخورند. به هر صورت زن دوست نداشت که مرتب پیتزا بخورد. او ترجیح میداد که غذاهای سالمتری بخورد. خوردن پیتزا بر وزن بدن او می افزود. آیا اشکالی داشت که یک بار هم او نوع پیتزای مورد علاقه اش را انتخاب کند؟
ادامه مطلب ...
[ شنبه 02 اردیبهشت 1396 ] [ ] [ داستانی ]
چادر مشکی است اما
دنیای دختران چادری صورتی است !💗
دنیایی پر از شادی و نشاط و خنده
پر از رفاقت های ناب و صمیمی
پر از دخترانه های قشنگی که
-البته برای هرکسی خرجش نمیکنند-
چادر مشکی است اما
قلب دختران چادری سبز است !💚
قلبی که پر از
دوست داشتنی هایی است
که خوب اند و خدایی
پر از دوست داشتن پدر های مهربان،
مادر های عزیز
و برادر های غیرتی شان است ،
قلبی که
دوست داشتنِ مرد هایِ رهگذرِ
ساعتی و روزی و ماهی
جایی در آن ندارد !
چادر مشکی است اما
فکر دختران چادری آبی است ..💙
آبی مثل آسمانِ آبی بهاری
آرام و زیبا و بزرگ
خالی از بوق های ماشین های هرزه
خالی از صداهای روح خراش
آهنگ های تند و تو خالی
خالی از حرف های بچه گانه
پشت این و آن
دنیای دختران چادری
پر است از رنگ های شاد و زیبا💛 💙 💜 💚 ❤
که آنها را مدیون وقار و سنگینی
سیاهی چادرشان هستند .
چادری ها شادترین دختران روی زمین اند .
[ شنبه 26 فروردین 1396 ] [ ] [ داستانی ]
نویسنده: الهه رشمه
مورد استفاده:
این ضرب المثل در مورد افرادی به كار میرود كه مواظب كلام خود نیستند و باعث دردسر برای خودشان میشوند.ادامه مطلب ...
[ سه شنبه 15 فروردین 1396 ] [ ] [ داستانی ]
پاسخ اجمالی
تسبیح برای به خاطر سپردن تعداد تسبیحات است، اصل این موضوع به هر روشی ممکن است انجام شود.
آنچه از روایات استفاده میشود این است که در زمان ائمه(ع) تسبیح 34 دانه و ۳۳ دانه وجود داشته است.
ادامه مطلب ...
[ جمعه 27 اسفند 1395 ] [ ] [ داستانی ]
صدایـــــ قلبــــش را بشــــنو...
وقتی زن میگوید.. دلم برایت تنگ شده.... یعنی دوستت دارد.... اگر بگوید دوستت دارد.. یعنی دلش برایت تنگ خواهد.. شد. جمله ی "دلم برات تنگ شده" برای زن عمیق تر از تمام اقیانوس ها ست. فهمیدن زن سخت نیست.... فقط باید صدای ضربان قلبش را شنید..!!!! که عاشقانه می تپد.......نه بی دلیل!!!
[ سه شنبه 24 اسفند 1395 ] [ ] [ داستانی ]
مصاحبه کنندگان: عباس کلاهدوز
محمدعلی سافلی
مصاحبه شونده: مصطفی مهذب
تاریخ برگهای قرائتنشده بسیاری دارد. افرادی هستند که لایههای پنهانی از تاریخ انقلاب اسلامی را در سینه خود محفوظ دارند. «مصطفی مهذب» یکی از همان اشخاص است که سینهای مملو از ناگفتهها دارد. با اولین تماس ما، باب مصاحبه درباره مگوهایی از دوران مسئولیت بر کاخهای سلطنتی بعد از پیروزی انقلاب، حضور در دفتر شهید رجایی، پرونده پر ابهام انفجار 8 شهریور و ایام معاونت مالی وزارت ارشاد خاتمی باز شد.
پنجشنبه یک روز زمستانی میزبان او در تسنیم بودیم. مصاحبهای که بنا بود در 2 ساعت خلاصه شود، 5 ساعت به درازا کشید؛ ساعاتی که برای خبرنگاران سیاسی مرور فشرده یک دوره تاریخ شفاهی دهه شصت است. پیش از مصاحبه به ما گفت "زمانی که در وزارت ارشاد مسئولیت داشتم، مخالف مصاحبه کردن بودم و به تبع از خبرنگاران فراری". با اینحال به راحتی به تک تک سوالات ما پاسخ گفت.
مصاحبه ما با "مهذب" ابتدا درباره انفجار دفتر نخستوزیری بود اما در خلال مصاحبه به دلیل اینکه او در برههای معاونت مالی بنیصدر را عهدهدار بوده به کمی قبلتر از واقعه 8 شهریور و خصوصیات اخلاقی اولین رئیس جمهور معزول ایران هم کشیده شد.
وی لیسانس مدیریت بازرگانی را پیش از انقلاب اسلامی از دانشکده علوم اقتصاد گرفته است. از سال 44 کارمند اداره دارایی بوده است. به گفته خودش در زمان شاپور بختیار با هدف بکارگیری افراد مذهبی در اداره دارایی، در ذیحسابی سازمان غله و قند و شکر را قبول میکند.
در ایام پیروزی انقلاب اسلامی هم از مبارزه غافل نبوده است. وزارت دارایی آن زمان بعد از وزارت نفت، دومین وزارتخانه بود که اعتصابات را شکل میداد و میتینگ برگزار میکرد و او نیز از جمله مسئولان برگزاری این اعتصابات بوده است.
ادامه مطلب ...
[ سه شنبه 24 اسفند 1395 ] [ ] [ داستانی ]
دم عید بود و مشغول خونه تکونی، دلش یه تغییر بزرگ می خواست، نمی دونست مبل هاشو عوض کنه و یا پرده ها رو، شایدم هر دو رو...
زینب عشقی_

در حال تمیز کردن و اصطلاحا خونه تکونی بود، اما چشمش دنبال یه کهنگی و یا از مد افتادگی بود که بتونه امسال تغییرش بده، اما همه ی وسایل خونه، نو و یا تقریبا نو بودن.سال گذشته مبل ها رو عوض کرده بود و پشتش هم پرده ها رو، اصلا مگه می شه مبل و پرده یه رنگ نباشن؟! کاغذ دیواری های خونه رو هم سال گذشتش عوض کرده بود.تخت و میز توالتش هنوز روی بورس محصولات مرغوب چوب بودن و اکثر لوازم برقیش هم به همت استفاده نشدن زیاد، در حد نو.
واقعا امسال نمی توانست هیچ تغییری در زندگیش بدهد؟
دست از کار کشید و گشتی در خانه زد، نگاهی به آیینه انداخت، شاید بتواند تغییر را در خودش ایجاد کند، رنگ موهایش که تازه بود، ابرو ها و خط چشم و خط لبش هم تاتو کرده بود، شاید بد نبود که امسال موهایش را فر می کرد؟! اما یادش افتاد چند سال پیش که موهایش را فر کرده بود، نگهداری و رسیدگی به آنها کلافه اش کرده بود. اگر موهایش را یک سانتی می زد، چی؟ از تصور قیافه اش با موهای شبیه ماهوت پاک کن خنده اش گرفت، حتما شوهرش هم حسابی عصبانی می شد، یاد همسرش افتاد، بنده ی خدا به او و کارهایش نه نمی گفت، اما معلوم بود که از این تغییر های اساسی خسته شده، هفته ای نبود که دکوراسیون خانه عوض نشود و یا جای رومیزی ها و تابلوها و کشوی لباس ها و ...
سری به کمد لباس هایش انداخت، کمدی که سال به سال چاق تر می شد، معمولا خروجی نداشت و فقط لباس و کیف و کفش، وارد آن می شد. لباس هایش را از نظر گذراند، خیلی ها مال دوران جوانیش بودند، همان سال های اوایل ازدواج که فقط 45 کیلو بود، الان 80 کیلو را هم گذرانده بود، اما دلش نمی آمد لباس هایش را به دیگری ببخشد، اویل بر این باور بود که می گذارد برای دخترش، اما وقتی خدا دو پسر بهش داد، دیگر بهانه ای برای نبخشیدنشان نداشت، عروس ها هم که لباس پوشیده ی مادر شوهر را نمی پوشند!
نمی دوانست چه کند، انگار نوروز بدون تغییر کامل نبود و یه چیزی کم داشت!
دوباره به آیینه نگاه کرد، خط و خطوط و چین و چروکی دید که گذر زمان آنها را در صورتش نقاشی کرده بود و هر چند وقت یکبار به لطف بوتاکس، محو می شدند، سال های زندگیش را به یاد آورد، کودکی، مدرسه، دانشگاه، ازدواج، فرزند دار شدن، پا به سن گذاشتن، انگار این تصویر ها را مدت ها بود که فراموش کرده بود، زنی که در آیینه می دید، خودش نبود، زنی بود مار خورده و افعی شده، دیگر از آن صفا و پاکی دوران جوانی، چیزی درونش نمانده بود. چقدر صورتش برایش غریبه بود...
دلش برای خودش تنگ شد، برای خود خودش، با همان گذشت و پاکی و یکرنگی، از ماسک زدن خسته بود، از زندگی برای حرف دیگران، به خاطر فامیل از صبح تا شب در بازار ها دویدن، برای بهتر دیده شدن، برای زیباتر شدن!
خودش را در آیینه نگاه می کرد، مانند کتابی که به آخر رسیده، اما آن را ورق می زنی تا دوباره صفحات اولش را بخوانی، دلش برای صفحات اول کتاب زندگیش تنگ شد، از آرامش آن دوران، از راحتی زمانی که سر به بالش می گذاشت.
خندید، تغییر امسال را پیدا کرد، امسال می خواست به دوران گذشته برگردد، به همان سادگی جوانی و صفای کودکی، فارغ از همه ی حرف ها و نظرات و نگاه دیگران.
به سمت کمدش رفت، کیسه ی بزرگی برداشت و هر لباسی که برای تفاخر، شیک بودن، مارک داشتن، بزرگ جلوه دادن و ...بود، در آن ریخت.
کیسه پر شد، کیسه ی دوم هم، فقط لباس هایی را گذاشت که دوستشان داشت، خودش آنها را برای دل خودش خریده بود، رنگ سفید در جای جای کمدش به چشم می خورد، رنگی که تا همین چند لحظه پیش احساس می کرد شیک نیست و او را سنگین تر نمی کند.
به صورتش نگاه کرد، ای کاش میتوانست این رنگ های مصنوعی را از صورتش پاک کند، رنگ هایی که خودش نبود، برای زیباتر دیده شدن آنهم محض خاطر دیگران بود، شاید می شد، باید با آرایشگرش حرف می زد، حتما تعجب می کرد، همه در این وقت سال دنبال تاتو بودند و او می خواست همان ها را پاک کند، تلفن را برداشت، می خواست خودش باشد، خود خودش...
[ سه شنبه 10 اسفند 1395 ] [ ] [ داستانی ]
از جمله موارد نعمت های بهشتی که پیرامون آن سوالات و ابهاماتی بوجود آمده است، نعمت متنعم شدن از حورالعین است. برخی با توجه به سیاق برخی از آیات اینگونه سوال می کنند، در بهشت به مردان وعده ی حورالعین داده شده، پس زنان چه پاداشی می گیرند؟

ادامه مطلب ...
[ جمعه 15 بهمن 1395 ] [ ] [ داستانی ]
قرآندرمانی که امروزه رواج فراوانی یافته است، ریشه در منابع روایی مکتوب دارد. اما سوال این است که آیا یافتههای علمی و تحقیقات مبتنی بر تجربیات میدانی، مهر تایید بر این روایات می زند یا نه؟ نوشتار پیش رو ضمن تبیین مفهوم قرآندرمانی به پارهای از متغیرهای موثر بر قرآندرمانی و نیز یافتههای دانش دنیا مبنی بر نقش قرآن در درمان امراض جسمانی، اشاره کرده است.
نویسنده: حسنرضا رضایى-

ادامه مطلب ...
[ دوشنبه 11 بهمن 1395 ] [ ] [ داستانی ]
✔️استــــــاد رفیعـــــی✔️
موضوع: چند راه کار براي رضايت مندي در زندگي
نکته ي اول #تدبير است . حديث هم داريم : برنامه ريزي قبل از کار شما را از پشيماني حفظ مي کند . تدبير يعني اينکه من امکاناتم را با داشته هايم را با آرزوهايم با هم منطبق کنم . عمر سعد مي خواست فرماندار ري بشود ، اين آرزو است . سليمان از خدا مي خواست که حاکم علي الاطلاق بشود . اما آيا اين آرزوي عمر سعد ، مسيرش قتل حسين است ؟ مسيرش تشنه نگهداشتن بچه هاي ابا عبدالله است ؟ اين مسير غلط است . اين بي تدبيري است . نکته بعدي بحث #انس است . يکي از واژه هايي که در مورد خدا بکار مي بريم همين است . يا انيس المريدين . انس دو جور داريم يکي اُنس معنوي مثل انس با خدا و قرآن دعا و زيارت . بعضي از عزيزان ما هفته به هفته لاي قرآن را باز نمي کنند . چرا نگران هستن؟ بعضي ها با نماز بيگانه هستند . نماز براي شما آرامش مي آورد. انس بعدي انس با فاميل است که اسلام به آن صله ي رحم مي گويد . در سوره نسا مي فرمايد : در قيامت از توحيد و از ارحام سوال ميشود . خود اين انس باعث ميشود افسردگي ها و نگرانيها کم بشود . بياييد جلسات ماهانه تشکيل بدهيد و يک دعاي توسل هم بخوانيد و يک چايي هم بخوريد . دو تا آيه قرآن خوانده بشود و در اين رفت و آمدها جوانان بهم معرفي ميشوند و ازدواج هم صورت مي گيرد . همدلي هم صورت مي گيرد . جبرئيل به پيامبر خدا گفت : اي رسول الله اگر قرار بود ما به روي زمين مي آمديم سه تا کار را اولويت مي داديم . يکي آبرساني به مسلمانان ، دوم رسيدگي به خانواده هاي عيالوار و سومي عيوب همديگر را پوشاندن . سومين نکته که باعث ميشود شادي بيايد استفاده از #مواهب است . خدا عالم را زيبا آفريده است . مواهب ، منظور دريا ، کوه ، پارک و درخت است . چند خانواده مي توانند با هم به پارک بروند و غذا بخورند .يکي ديگر از مواهب همسر است . همسر باعث آرامش است . يکي ديگر از مواهب اولاد دار شدن است . قرآن مي فرماید : مال و فرزند زينت است . ديگر مزاح و شوخي است . البته نه تمسخر و طعنه و غيبت . مطالب شاد و قصه هاي خوب نقل بشود و اين باعث ميشود شادي به زندگي ما بيايد . ديگري شغل و کار است . جوانان ، از کار عار نداشته باشيد . حالا جوان ليسانس است و شغل مناسب با تحصيلش پيدا نميشود ، خوب فعلا پيش پدر که پارچه فروش است کار کن . مبغوض ترين افراد پيش خدا کساني هستند که در روز بيکار هستند و کسانيکه در شب سجده و عبادت نمي کنند . به پيامبر(ص) گفتند : فلاني خيلي عبادت مي کند ولي کار نمي کند . پيامبر(ص) فرمود : از چشمم افتاد .
[ یکشنبه 10 بهمن 1395 ] [ ] [ داستانی ]
*تابستان سال 1389 بود.
در حال رانندگی بودم حواسم نبود. یه دفعه یک ماشین با سرعت از کنارم رد شد و با بوق ممتد داد زد و گفت هی الاغ حواست کجاست.
همانطور با سرعت رفت پشت چراغ قرمر ایستاد. چون خیابان خلوت بود منم رفتم کنارش ایستادم. شیشه های هر دو تامون پائین بود. یواشکی از کنار چشماش به من نگاه می کرد. منم مستقیم بهش نگاه می کردم.
گفتم ،آقا می دونستی الاغ ماده هست و خرها، نر هستند. تو باید به من می گفتی خر. دوم اینکه اگه من الاغم، حتما تو هم حضرت سلیمان هستی، چون الان داری زبان الاغ ها رو می فهمی که باهات صحبت می کنم.
سوم اینکه اصلا حواسم به تو نبود تو عالم خودم بودم. .... یک لبخندی زد و سه بار گفت معذرت میخوام.
منم تو ماشین شکلات داشتم، براش پرت کردم تو ماشینش.
با اشاره ی اون، هر دو تا کناری ایستادیم و الان که با هم دوستیم، یادمون نمیره که یک الاغ ما رو با هم آشنا کرد.
[ چهارشنبه 17 آذر 1395 ] [ ] [ داستانی ]
یکی از برترین نعمتی که خداوند متعال در اختیار انسان نهاده است نعمت «سلامتی و صحت جسم و جان» است؛ چنانچه مولای متقیان علی (علیه السلام) نیز در این باره چنین فرموده اند:
«اَلصِّحَّةُ اَفضَلُ النِّعَمِ؛ سلامتی بهترین نعمت است».
شاید بسیاری از بیماری ها و ناراحتی های روحی و جسمی ما به علت مراعات نکردن دستورات اسلامی باشد خواه واجب و حرام یا مستحب و مکروه؛ که اگر به تعالیم ائمه معصومین علیهم السلام توجه می شد
ما گرفتار چنان بیماری هایی نمی شدیم و نیز فرزندان ناسالم به دنیا نمی آمدند؛ زیرا اسلام برای هر کاری آداب مخصوص دارد که انجام صحیح آنها جلوی بسیاری از بیماری ها را گرفته و از پیدا شدن آنها پیشگیری می نماید.
بنابراین باید یاد آور شد که تمامی سفارشهای اسلام برای قدردانی از نعمت سلامتی، و به تأخیر انداختن بیماری است.
سیستم منظم و دقیق موجود در بدن انسان، به گونه ای طراحی شده است که در صورت رعایت تمامی اصول و ضوابط بهداشت فردی و اجتماعی درصد ابتلای انسان به بیماری و امراض گوناگون را تا حد امکان منتفی می نماید؛
لکن گاه شخص خواه ناخواه در معرض بیماری قرار می گیرد.
ادامه مطلب ...
[ سه شنبه 25 آبان 1395 ] [ ] [ داستانی ]
من الان میفهمم دلشوره یعنی چی ...قول یعنی چی ...
مراقب خودت باش یعنی چی ...
راس ساعت بیا ...کی میای ....چرا دیر کردی یعنی چی ؟!!!!!
اگر خانواده میگن ساعت مشخص بیا و برو ناراحت نشید ...
نگید هعییی دوست دارن آدم رو زیر نظر داشته باشن ...
دلشوره دارن ...
دلشوره سالم اومدن دوباره شما به خونه ...
رسیدنتون به مقصد ...
اگر میگن رسیدی زنگ بزن ...
خب یه تلفن یا پیام هیچی نیست در ظاهر ولی برای اونی که منتظر
دوستتون داره ..خیلی ارزشمنده ...
دنیا ارزش دلهره های کسی که دوستتون داره را ندارد ...
قدر انها را بدانید ...کمیاب و گرانبها هستند...

[ دوشنبه 17 آبان 1395 ] [ ] [ داستانی ]
بعضی گیاهان رونده اند یعنی یک گوشه باغچه می کاری، اما خیلی طول نمی کشد که تمام باغچه را پر می کند.کار خوب و صواب درست مثل گیاه رونده است و رشد کرده و پیش می رودکار بد و خلاف و ناصواب هم از همین دست است؛ درست مثل قطره ای از جوهر سیاه که روی صفحه سفید کاغذ و یا پارچه ای فرو می افتد، اما همانجا نمی ماند بلکه پیشروی کرده و جلو می رود.

این یک حقیقتی است که رفتارهای خوب و بد، عوامل و حقایقی ثابت نیستند بلکه درست مثل یک گیاه رونده اند؛ رشد می کنند و پیشروی کرده و جلو می روند؛ حقیقتی که در سورهیوسف به زیبایی تمام می توانی تماشا کنی.
برادرها روزی یوسف را با خود به تفریح بردند و به چاه افکندند و نتیجه آن این شد که امروز برادر دیگر خود بنیامین را از دست دادند، پس این اتفاق ریشه در آن اتفاق ناگوار دارد.
و به همین خاطر بود که تا یعقوب ماجرای بنیامین را شنید همان سخنی را تکرار کرد که در وقت از دست دادن یوسف گفته بود.
آن روز:قَالَ بَل سَوَّلَتْ لَکمْ انفُسَکمْ أَمْراً: نفس شما کاری را در نظرتان بیاراست
و امروز نیز همان را می گوید در حالیکه این بار به ظاهر آنان هیچ تقصیری نداشته اند اما یعقوب می خواهد بگوید: این ماجرا ریشه در همان ماجرا دارد.
ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 12 آبان 1395 ] [ ] [ داستانی ]

بلکه از همه بدتر بیرحمی مردم نسبت به یکدیگر است.
اگه عقایدت رو با تفکر و مطالعه به دست بیاری
کسی چیزی بر خلافشون بگه عصبانی نمیشی
یا میخندی یا به فکر فرو میری
هیچ کاری نکن
هیچ چیزی نگو
و هیچ چیزی نباش
[ چهارشنبه 12 آبان 1395 ] [ ] [ داستانی ]
روزهایی بدی در زندگی آدم
می رسد
که هیچ کسی حتی نمی پرسد خوبی؟
برای چنین روزهای بدی
نیازبه یگانه مهربانِ دلسوزی داری
به شرطی که درروزهای خوب
فراموشش نکرده باشی
ونامش چه زیباست خدا

[ یکشنبه 09 آبان 1395 ] [ ] [ داستانی ]
خدا پرسد زما فردا که از معنا چه آوردی
بجز بار گنه با خود تو از دنیا چه آوردی
به دنیا سالها خوردی و نوشیدی وپوشیدی
برای قدردانی هدیه بهر ما چه آوردی
تو را دادیم عقل و منطق و نیروی انسانی
تو در آنجا گرفتی کام دل اینجا چه آوردی
تو بی پروا ندانستی پس ازامروز فرداییست
شد امروز تو فردا و تو بی پروا چه آوردی
بسی داد و ستد کردی تو در بازار آشفته
در این بازار وانفسا بگو کالا چه آوردی
فرستادیم بهر راهنمایی تو ، پیغمبر
از آنچه گفت با تو در صف عقبی چه آوردی
به تو گفتم بهشتم اهل تقوا را بود پاداش
من آن پاداش را آوردم تو از تقوا چه آوردی
به قرآن نقش کردم بهرت آیات جهنم را
بگو بهر نجات خود ز نار ما چه آوردی
در اینجا هرکسی دارد شفیعی نزد ما برگو
تو از بهر شفاعت در بر مولا چه آوردی
ملاک بندگی ما بود ترک هوای نفس
بگو ای بوالهوس از درک این معنا چه آوردی
من (ژولیده) میگویم به نص آیه قرآن
خدا پرسد ز ما فردا که بهر ما چه آوردی
ژولیده نیشابوری
[ پنجشنبه 06 آبان 1395 ] [ ] [ داستانی ]
یه سوال ازت دارم اون یقتو برا چی بستی ....
آرایش های غلیظ زنان بازیگر ، لباس های بدن نما و غربی ، بدحجابی و... از افتضاحات مراسم رونمایی از فیلم دریا و ماهی پرنده بوده است .

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی میانا ، مراسم رونمایی از فیلم دریا و ماهی پرنده به کارگردانی مهرداد غفار زاده با حضور تعدادی از عوامل فیلم در پردیس سینمایی کوروش برگزار شد. در گوشه هایی از این مراسم، بی حیایی و بد حجابی بازیگران زن سینمای ایران نیز به نمایش گذاشته شده بود.
ادامه مطلب ...
[ سه شنبه 08 دی 1394 ] [ ] [ داستانی ]
به گزارش خبرنگار شبکه مردمی اطلاع رسانی(شمانیوز): تصاویری از بازیگران در مراسم رونمایی از محصولات فشینلی را مشاهده می کنید.
ادامه مطلب ...
[ سه شنبه 08 دی 1394 ] [ ] [ داستانی ]
ایران و عربستان به عنوان دو کشور مهم و تاثیر گذار در منطقه ی خاورمیانه شناخته می شوند . بررسی روابط دو کشور را باید در قرن بیستم بیشتر مد نظر قرار داد

ایران و عربستان به عنوان دو کشور مهم و تاثیر گذار در منطقه ی خاورمیانه شناخته می شوند . بررسی روابط دو کشور را باید در قرن بیستم بیشتر مد نظر قرار داد چرا که عربستان به عنوان کشوری مستقل و یکپارچه تنها پس از تاخت وتاز خاندان آل سعود در دهه ی 1920 توانست خود را به عنوان واحد سیاسی معرفی کند . هر چند در اوایل ظهور اسلام عربستان به عنوان مرکز جهان اسلام و سرزمین وحی به صورت یکپارچه درآمد اما با انتقال مرکز سیاسی حکومت اسلام از مدینه و مکه به شام و سپس دمشق و بغداد ، عربستان به حاشیه رانده شد و قبایل صحرا نشین در بخش های آن به صورت مستقل هر یک منطقه ای را تحت سیطره خود داشتند. بنابراین روابط دو کشور ایران و عربستان را به عنوان دو واحد سیاسی دولت _ ملت در دوران معاصر را باید از دهه ی 1920 به بعد مورد بررسی قرار داد . در این تحقیق سیر این روابط به دو بخش تقسیم می شود . در بخش نخست روابط قبل انقلاب اسلامی ایران بررسی می شود و در بخش دوم روابط بعد از انقلاب مورد کنکاش قرار می گیرد.
ادامه مطلب ...
[ یکشنبه 08 آذر 1394 ] [ ] [ داستانی ]
پیامی به خواهران و مادران ایمانی ام …
این نامه را تقدیم می کنم به هر مادری که به خشنودی خداوند متعال امیدوار می باشد ،
نامه را در حالی می نویسم که قلبم از درد ورنج پاره پاره می شود و از قلمم خون می چکد و اشک از چشمانم پیوسته جاریست.
نامه را درحالی می نویسم که دخترانمان را می بینم که سیلی از فتنه آنها را فرا گرفته است ؛ پس در واقع این نامه ناله ای ست که در گوش هر مادری که از خدا می ترسد نجوا می کنم و به وی می گویم که از دخترت محافظت کن.
ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 06 آبان 1394 ] [ ] [ داستانی ]
بیستم جمادی الثانی ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها و روز مادر ( روز زن ) بر تمامی مادران عزیز مبارک باد.
-----------------------------
سخنان دکتر شریعتی در مورد زن
-زن عشق می کارد و کینه درو می کند....
-دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر...
-می تواند تنها یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسرهستی.....
-برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمانی بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی....
ادامه مطلب ...
[ دوشنبه 20 مهر 1394 ] [ ] [ داستانی ]
جلوگیری از گسترش فضایل امام علی (علیه السلام)
تاریخ بشریت كمتر شخصیتی را چون حضرت علی – علیه السلام – سراغ دارد كه دوست و دشمن دست به دست هم دهند تا فضایل برجسته و صفات عالی او را مخفی و مكتوم سازند و مع الوصف، نقل مكارم و ذكر مناقب او عالم را پر كند.
دشمن كینه و عداوت او را به دل گرفت و از روی بدخواهی در اخفای مقامات و مراتب بلند او كوشیده، و دوست كه از صمیم دل به او مهر می ورزید، از ترس آزار و اعدام، چاره ای نداشت جز آنكه لب فرو بندد، و به مودّت و محبت او تظاهر نكند و سخنی درباره وی بر زبان نیاورد.
تلاشهای ناجوانمردانه خاندان اموی در محو آثار و فضایل خاندان علوی فراموش ناشدنی است. كافی بود كسی به دوستی حضرت علی – علیه السلام – متهم شود و دو نفر از همان قماش كه پیرامون دستگاه حكومت ننگین وقت گرد آمده بودندبه این دوستی گواهی دهند؛ آن گاه، فوراً نام او از فهرست كارمندان دولت حذف می شد و حقوق او را از بیت المال قطع می كردند. معاویه در یكی از بخشنامه های خود به استانداران و فرمانداران چنین خطاب كرد و گفت:
اگر ثابت شد كه فردی دوستدار علی و خاندان اوست نام او را از فهرست كارمندان دولت محو كنید و حقوق او را قطع و از همه مزایا محرومش سازید.[1]
در بخشنامه دیگری گام فراتر نهاد و به طور مؤكد دستور داد كه گوش و بینی افرادی را كه به دوستی خاندان علی تظاهر می كنند ببرند و خانه های آنان را ویران كنند.[2]
در نتیجه این فرمان، بر ملت عراق و به ویژه كوفیان آنچنان فشاری آمد كه احدی از شیعیان از ترس مأموران مخفی معاویه نمی توانست راز خود را، حتی به دوستانش، ابراز كند مگر اینكه قبلاً سوگندش می داد كه راز او را فاش نسازد.[3]
ادامه مطلب ...
[ پنجشنبه 08 مرداد 1394 ] [ ] [ داستانی ]
آیا خواب های خود را درست تعبییر می کنید؟
تعبیر خواب را بااصول علمی و دینی مسلم و قطعی مقایسه کنید
در تعبیر خواب ممکن است دچار اشتباه شویم، ولی این دلیل نمی شود که تعبیر کردن را کنار بگذاریم (دقیقاً مثل راه رفتن، حرف زدن و تمام کارهای دیگر).
همۀ ما در طول شب یا روز خواب هایی می بینیم که ممکن است درست و صادق بوده و معنایی را در خود داشته باشند یا اینکه بی معنا باشند.
ادامه مطلب ...
[ جمعه 19 تیر 1394 ] [ ] [ داستانی ]
[ سه شنبه 09 تیر 1394 ] [ ] [ داستانی ]
اصحاب رقيم چه كسانى هستند؟
از حضرت رسول(ص) منقول است كه: سه نفر بودند آنها را باران گرفت ، پناه به قارى بردند، ناگاه سنگ عظيمى از كوه به زير آمد و در غار را بر ايشان بست يكى از آنها گفت: اى بندگان خدا، چيزى شما را نجات نمى دهد به غير راستى پس هر يك از شما به هر كارى كه خالص از براى خدا كرده باشيد بگوييد و به آن كار از خدا بخواهيد شايد خدا اين سنگ را از راه شما دور گرداند.
يكى از ايشان گفت: خداوندا من پدر و مادرى داشتم، پير بودند و زن و فرزندان خورد هم داشتم و گوسفندان مى چرانيدم و شب از براى ايشان طعامى مى آوردم، اول پدر و مادر خود را سير مى كردم و آخر به فرزندان خود مى دادم يك شب دير برگشتم، وقتى آمدم كه پدر و مادرم به خواب رفته بودند، شيرى كه آورده بودم بر دست گرفتم نزديك سر ايشان ايستادم و اطفال من گريه مى كردند از شوق طعام و من نخواستم كه ايشان را بيدار كنم بالاى سر ايشان ايستادم تا صبح شد، خداوندا اگر اين كار را براى طلب رضاى تو كرده ام پس فرجى براى ما گشاى، سنگ اندكى دور شد كه آسمان را ديدند.
پس ديگرى گفت: خداوندا من دختر عمويى داشتم، او را بسيار دوست داشتم، پس اراده كردم با او زنا كنم، او گفت: بايد صد اشرفى براى من بياورى تا راضى بشوم، پس من صد اشرفى براى او بردم و جاى خلوت رفتيم، او به من گفت: از خدابترس و مهر خدايى را به حرام بر مدار، من ترك كردم و برخواستم اگر اين كار را براى رضاى تو كردم، فرجى كرامت فرما، سنگ دورتر شد.
مرد سومى گفت: خداوندا مى دانى كه من مرد كارگرى را اجير گرفته بودم كه نيم درهم به او بدهم و او مضايقه كرد او را از من نگرفت و رفت پس من مزد او را براى او زراعت كردم تا رسيد به يك هزار درهم و همه را به او دادم، خداوندا! اگر اين عمل من براى خشنودى تو كرده ام، آنچه از اين سنگ مانده است از جلو بردار.
پس سنگ دور شد و آنها از غار بيرون آمدند.
پس رسول(ص) فرمودند: هر كس با خدا راست بگويد نجات پيدا مى كند.
پی نوشت:
حيوه القلوب ص 669.
[ چهارشنبه 27 خرداد 1394 ] [ ] [ داستانی ]
تاثیر اینترنت بر اضمحلال مذهب در آمریکا + نمودار
نتایج یک مطالعه جدید نشان میدهد رواج استفاده از اینترنت در آمریکا سبب کاهش تعلق مردم این کشور به دین شده است.

نمودار فوق، از تطابق روند گسترش اینترنت در آمریکا با دینگریزی مردم این کشور خبر میدهد.
***
بر اساس این مطالعه، از دهه 1990 که اینترنت به طور گسترده در آمریکا رواج یافت، تعلق مردم به شعائر مذهبی نیز به همان سرعت، کاهش یافته است.
در سال 1990 که هنوز اینترنت گسترش همگانی نیافته بود، حدود 8 درصد از مردم آمریکا هیچ تعلق مذهبی نداشتند. اما دو دهه بعد یعنی در سال 2010 این رقم بیش از دو برابر افزایش یافت و به 18 درصد رسید؛ به عبارت دیگر در این مدت 25 میلیون نفر از مردم آمریکا از مذهب و دین خود، رویگردان شدهاند.
بر اساس محاسبات دقیق آلن دونی Allen Downey دانشمند و متخصص علوم کامپیوتر در دانشگاه ماساچوست، عوامل مختلفی در بیدینی مردم آمریکا طی دو دهه اخیر، اثرگذار بودهاند اما مطمئنا بحثبرانگیزترین آن عوامل، رشد اینترنت است. او معتقد است که گسترش استفاده از اینترنت، نقش مهمی در دینگریزی مردم آمریکا طی دو دهه اخیر داشته است.

آلن دونی
دونی اطلاعات موردنیاز برای تحقیق خود را از آمار معتبر جامعهشناختی دانشگاه شیکاگو استخراج کرده است. دانشگاه شیکاگو از سال 1972 تاکنون به طور مرتب آمار مربوط به رفتارها و رویکردهای جمعیتشناسی مردم آمریکا را از طریق نظرسنجی منتشر میکند.
بر اساس مطالعات دونی، یکی از عوامل موثر بر تعلق مذهبی افراد، تربیت مذهبی آنها است، بدین ترتیب افرادی که در خانواده یا محیطهای مذهبی تربیت شوند، احتمال اینکه در آینده به مذهب وفادار بمانند، بیشتر از سایر افراد است.
بر اساس این تحقیق، تعداد افرادی که در محیطهای مذهبی و تحت تربیتهای مذهبی بزرگ شدهاند، از سال 1990 بدین سو کاهش یافته است.
محیط آموزشی خصوصا دانشگاهها نیز در دور شدن افراد از مذهب، بسیار موثر است. از آنجا که در دانشگاههای آمریکا عموما فضای مذهبی حاکم نیست، افزایش فارغالتحصیلان آمریکایی نسبت به دهه 1980 تاثیر خود را در رشد بیدینی به علت تاثیرپذیری از فضای دانشگاهها بر این افراد گذاشته است. اما تاثیرات این عوامل، یعنی تربیت خانوادگی و محیطهای آموزشی نسبت به تاثیر اینترنت، بسیار کمتر است.
در دهه 1980، اینترنتی در کار نبود اما در سال 2010 تقریبا 53 درصد از آمریکائیان حداقل در هفته 2 ساعت آنلاین بودند و 25 درصد نیز بیش از 7 ساعت در هفته از اینترنت استفاده میکردند.
این روند افزایش استفاده از اینترنت، تقریبا با کاهش تعلق مذهبی مردم آمریکا تطابق دارد به طوری که طبق محاسبات دونی، 25 درصد عامل اثرگذار در دینگریزی مردم آمریکا، اینترنت است.
فرآوری و تنظیم مطلب : سایت رهبران شیعه ، سایت رهبران شیعه
[ چهارشنبه 27 خرداد 1394 ] [ ] [ داستانی ]
صندوق عهد چیست، ودرکجا قرار دارد ؟
صندوق عهد،صندوقی بوده است که در نزد قوم یهود بسیار محترم بوده است.
صندوق حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ و یا تابوت و یا به عبارتی دیگر صندوق عهد، صندوقی بوده است که در نزد قوم یهود بسیار محترم بوده است. در روایات آمده است که این صندوق، همان جعبهای است که مادر حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ او را در آن گذاشت، که به آن اشاره خواهد شد. علاوه بر اینکه طبق آیه ۲۴۸ سورة بقره یادگارهای خاندان موسی و هارون در این صندوق بوده است.
خداوند متعال میفرماید: «و پیامبر آنها به آنها گفت که نشانه حکومت او این است که صندوق عهد به سوی شما خواهد آمد، همان صندوقی که یادگارهای خاندان موسی و هارون در آن است. در حالی که فرشتگان آن را حمل میکنند. در این موضوع نشانه روشنی برای شما است اگر ایمان داشته باشید.»[۱]
در رابطه با این صندوق در تفاسیر مختلف مطالب گوناگونی ذکر شده است.
یکی از مشهورترین دیدگاهها در این رابطه مطلبی است که در تفسیر نمونه ذکر شده است: «در احادیث اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و گفتههای بعضی مفسران مانند ابن عباس آمده است که: تابوت همان صندوقی بود که مادر موسی ـ علیه السّلام ـ او را در آن گذاشت و به دریا افکند. و هنگامی که به وسیله عمال فرعون از دریا گرفته شده و موسی را از آن بیرون آوردند، همچنان در دستگاه فرعون نگهداری میشد.
و سپس به دست بنی اسرائیل افتاد. بنی اسرائیل این صندوق خاطره انگیز را محترم میشمردند و به آن تبرک میجستند. موسی ـ علیه السّلام ـ در واپسین روزهای عمر خویش، الواح مقدس که احکام خدا بر آن نوشته بود، به ضمیمة زره خود و یادگارهای دیگری در آن نهاد، و به وصی خود «یوشع بن نون» سپرد.
و به این ترتیب اهمیت این صندوق در نظر بنی اسرائیل بیشتر شد. و لذا در جنگهایی که میان آنان و دشمنان ایشان واقع میشد، آن را با خود میبردند و اثر روانی و معنوی خاصی در آنها میگذارد. و لذا گفتهاند تا زمانی که این صندوق خاطره انگیز با آن محتویات در میانشان بود، با سربلندی زندگی میکردند. ولی تدریجاً مبانی دینی آنها ضعیف شد و دشمنان بر آنها چیره شدند و آن صندوق را از آنها گرفتند. اما اشموئیل طبق آیات مورد بحث به آنها وعده داد که به زودی صندوق عهد به عنوان یک نشانه بر صدق گفتار او به آنها باز خواهد گشت. و آرامش از دست رفته خود را خواهید یافت.
در حقیقت صندوقی که علاوه بر جنبة معنوی و تاریخی چیزی بالاتر از پرچم و شعار برای بنی اسرائیل بود و وجود آن را نشانه استقلال و موجودیت خود میدانستند و با مشاهده آن به یاد تجدید دوران عظمت پیشین میافتادند به آنها باز میگردد. در تواریخ آمده است هنگامی که صندوق عهد به دست بتپرستان فلسطین افتاد و آن را به بتخانه خود بردند، دچار گرفتاری و ناراحتی فراوان شدند. لذا تصمیم گرفتند آن را از شهر و دیار خود بیرون بفرستند، چون کسی حاضر به بیرون بردن آن نبود، ناچار آن را به دو گاو بستند و آن را در بیابان سر دادند.
اتفاقاً این جریان درست همزمان با نصب طالوت به فرماندهی بنی اسرائیل بود. فرشتگان خدا مأموریت یافتند که این دو حیوان را به سوی شهر اشموئیل برانند هنگامی که بنی اسرائیل صندوق عهد را در میان خود دیدند، آن را به عنوان آیت و نشانهای از طرف خداوند بر مأموریت طالوت تلقی کردند.»[۲]
در تفسیر روض الجنان به نقل از مفسران و اهل اخبار مینویسد: «این صندوق تابوتی است که از طرف خداوند بر حضرت آدم ـ علیه السّلام ـ فرستاده شد و در آن، صورتِ پیامبران و صورت خانههای ایشان بوده است.[۳] سپس نسل به نسل پیامبران را نقل میکند که این صندوق به آنها رسید، تا اینکه به دست حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ میرسد، آن حضرت تورات و وسائلی از خودش را در آن قرار میدهد. سپس بعد از وفات او به اشموئیل میرسد. در همین تفسیر به نقل از سایر مفسران آمده است که در آن عصای موسی ـ علیه السّلام ـ و پارهای از الواح بوده است همچنین نعلین موسی و عمامه هارون.»[۴]
«علی بن ابراهیم در تفسیرش از امام محمّد باقر ـ علیه السّلام ـ نقل کرده است که آن حضرت فرمود: مراد از تابوت آن صندوقی است که خداوند برای مادر موسی ـ علیه السّلام ـ فرستاد که موسی را در آن گذاشت و به دریا انداخت و این تابوت نزد بنی اسرائیل بسیار محترم و با ارزش بود … .»[۵]
مکان فعلی تابوت: در این رابطه مفسران کمتر بحث کردهاند. در تفسیر روض الجنان آمده است: «عبد الله بن عباس گفت: تابوت و عصای موسی در بحیره طبریه است در دریای طبرستان و پیش از قیامت از آنجا بیرون آورده میشود و این در عهد صاحب الزمان باشد»[۶]
نتیجهگیری: مطالبی که در رابطه با این صندوق از تفاسیر مختلف نقل شد، نشان دهندة تقدس و اهمیت این صندوق میباشد. و نه تنها در نزد یهودیان این تقدس وجود دارد، بلکه نزد همة ادیان باید مقدس شمرده شود. «صندوقی که با بدن موسی و الواح تورات تماس داشته مقدس و آرام بخش است.»[۷] علاوه بر اینکه نام این صندوق در قرآن نیز ذکر شده است. و طبق فرمایش قرآن کریم «فیه سکینة من ربکم» در آن آرامشی است از جانب پروردگار شما.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱٫ تاریخ انبیا، تالیف سید هاشم رسولی محلاتی.
۲٫ تاریخ انبیا، تالیف رواندی.
۳٫ تفسیر نمونه، جلد۲، ناصر مکارم شیرازی.
۴٫ ترجمه تفسیر المیزان، طباطبائی.
پی نوشت ها :
[۱] . بقره/۲۴۸
[۲] . مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتاب الاسلامیه، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۶۴ به بعد.
[۳] . ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، ۱۳۷۴، ج۳، ص۳۶۷٫
[۴] . همان، ص ۳۶۷ به بعد.
[۵] . طبرسی، مجمع البیان، ترجمه: ابراهیم میر باقری و دیگران، تهران، فراهانی، چاپ اول، ۱۳۶۰، ج۳، ص۸۶٫
[۶] . ابو الفتوح رازی، پیشین، ج۳، ص۳۶۷٫
[۷] . قرائتی، محسن، تفسیر نور، قم، مؤسسة در راه حق، ۱۳۷۴، ج۱، ص۴۹۱٫
[ چهارشنبه 27 خرداد 1394 ] [ ] [ داستانی ]